امیرعلی عزیزم

ساخت وبلاگ

امیرعلی عزیزم

امسال دقیقا چهارمین سالیه که اینطوری میگذره. و من بی قرارم. کاش میدونستی فکرت چه خوف و رجایی ایجاد میکنه. کاش میدونستی چهار ساله منتظرم صداتو بشنوم. صدایی غیر این که میشه تمومش کنی؟ میشد یا نمیشد، مسئله نبود. چون تو راهی جلوم نذاشتی.

امیرعلی عزیزم. این روزا عین دیوونه ها به هرکی میرسم از تو میگم. از روزایی که گذشت. بچه بودم. بچه هستم. چه منطقی هستش تو دوست داشتن ادمی که حتی براش مهم نیست مردی یا زنده؟

مینویسم که یادم بره. شاید بخونی. شاید بدونی. تو راحت میتونستی پیدام کنی. اما نخواستی. ادامه دادنت توی ذهنم یه اشتباه ۴ ساله س. دیگه بیش از این لیاقت نداری ادامه پیدا کنی. چون تو نخواستی. تو بدترین لحظه تنهام گذاشتی.

اما هنوز امیدوارم یه جایی که دیگه امیدی ندارم ببینمت پیدات بشه. و بفهمی مدت هاست که دیر شده. کاش اینجا رو بخونی. کاش بفهمی چقدر برام مهم بودی. آدم من بودی. کاش یه روزی بفهمی که انقدر دیره که تموم روزای بعدش عذابش باهات بمونه.

امیرعلی عزیزم. جلوی بولینگ چمران، ساعت ۷ شب من منتظرت میمونم. نیستی. شاید مردی. کاش من برات نمرده بودم. مراقب خودت باش. این خزعبلات رو هم هرگز هیچ کسی نمیخونه. اگر بخونه هم تو نیستی که بخونی:)

سى ُم...
ما را در سایت سى ُم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lacartepostale بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 9 اسفند 1401 ساعت: 18:27